گزارش آنلاین: ساز تنبور شخصیتی عرفانی دارد؛ به این معنا که کاربردش برای نواختن قطعات عرفانی و مقامی است. این ساز در نواحی مختلف نامها و شکلهای متفاوتی پیدا کرده است.
میتوان ادعا کرد که تنبور قدمتی شش هزار ساله دارد و کهنترین ساز زخمهای است. این ادعا بر اساس یافتههای باستانشناسان است. از مهمترین این اسناد، مجسمهها و آثاری است که از خرابههای شوش کنار مقبرهی دانیال نبی و تپههای بنی یونس در حوالی شهر موصل پیدا شدهاند. در ایران و سوریه، کاسهی تنبور در ابتدا گلابیشکل بود. سپس تنبور از راه ترکیه و یونان به باختر رفت و در کشور مصر، کاسهی بیضی شکلش نواخته شد. از تنبور بهعنوان سهتار باستانی ایرانیان نیز یاد میکنند که در زمان ساسانیان و خسرو پرویز و قبل از آن هم نواخته میشد.
در کارنامهی اردشیر بابکان، یکی از متون پهلوی، آمده که یک روز اردشیر در حال سرودن و زدن تنبور در ستورگاهش بود. طبق روایتهای افسانهای، رستم در خوان چهارم در حال نواختن تنبور بوده و به او مقام ته رز1 و به باربد، موسیقیدان دربار ساسانیان، مقام باریه2 را نسبت میدهند. فارابی در «موسیقی الکبیر» توضیحات مفصلی دربارهی تنبور و انواع آن و فواصل و کوکهای آن آورده است. از این ساز، افرادی مثل ابن سینا، عبدالقادر مراغی و صفیالدین ارموی بهره بردهاند. بعضی از شاعران بزرگ فارسیزبان از تنبور بهکرات در آثار خود یاد کردهاند؛ شیخ جنید بغدادی، فردوسی، مولوی، منوچهری دامغانی، موسوی، حافظ، نظامی گنجوی، بیدل دهلوی، وحید قزوینی و وفا کرمانشاهی از آن جملهاند. مولوی در جایی میگوید:
پس حکیمان گفتهاند این لحنها
از دوار چرخ بگرفتیم ما
بنگ گردشهای چرخست این که خلق
میسرایندش به تنبور و به حلق
حوزهها و مناطق رواج موسیقی تنبور:
ترکهای پیرو آیین یارسان در استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی، قزوین، زنجان و تهران و حومهی آن و همچنین کردهای عراق از کسانی هستند که به تنبورنوازی شهرهاند.
گوران:
این منطقه قدیمیترین و کهنترین مرکز رواج تنبور محسوب میشود. بهخاطر شرایط جغرافیایی این منطقه و عجین شدن مقامهای تنبور با اعتقادات مردم محلی و همچنین بهدلیل اینکه متون قدیمی یارسان به زبان امروزی آنهاست، مقامهای تنبور با لهجههای قدیمیتر و بکرتری در این ناحیه باقی ماندهاند.
کرمانشاه، صحنه و قسمتی از لرستان:
بعد از منطقهی گوران، مناطق دیگری وجود دارد که از قدیمیترین مراکز رواج مقامهای تنبور به شمار میروند؛ از جمله کرمانشاه، صحنه، کنگاور، کوهدشت، نورآباد، منطقهی دلفان و قسمتهایی از لرستان.
تهران و حومهی آن:
این گروه بهدلیل تفاوت زبانی و دوری از مرکز تنبورنوازان نسبت به دو گروه قبل محدودیت بیشتری دارند.
کردهای عراق:
گروهی از کردهای عراق که به کاکهای معروف هستند بهدلیل زبان مشترکشان با منطقهی گوران برای اجرای مقامها با مشکل کمتری مواجهاند.
استاد سیدخلیل عالی نژاد ؛ چهرهی ماندگار تنبورنوازی
سیدخلیل عالینژاد متولد ۱۳۳۶ صحنهی کرمانشاه است. پدرش، سید شاهمراد عالینژاد نیز نوازندهی تنبور بود. سیدخلیل مشق تنبور را ابتدا با سید نادر طاهری آغاز كرد و بعد از آن بهمدت دو سال نزد سید امرالله شاهابراهیمی مشق گرفت. او از تعلیمات درویش امیر حیاتی نیز بهره برد و بعدها به محضر استاد عابدین خادمی رفت. در این دوره و بهصورت همزمان سرپرستی گروه تنبورنوازان صحنه را نیز بر عهده گرفت. او در سال ۱۳۷۵ در رشتهی موسیقی از دانشگاه هنر فارغالتحصیل شد و پایاننامهی بسیار وزینی نوشت. که در دسترس کسانی است که اهل مطالعهاند و میخواهند در خصوص تنبور تحقیق بیشتری کنند.
سیدخلیل عالینژاد بهترین نوازندهی تنبور و یکی از احیاکنندگان مقامهای باستانی تنبور در عصر حاضر است. از او بهعنوان یکی از ماندگارترین چهرههای موسیقی مقامی میتوان یاد کرد. طوری که کسی نیست که با تنبور آشنا باشد و شنوندهی این ساز کهن باشد و تنبور را با صدای زخمههای سیدخلیل عالینژاد نشنیده باشد.
در اوایل دههی شصت گروه تنبور شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری تشکیل شد و سیدخلیل عالینژاد به این گروه پیوست. تکنوازی او و جواب آواز شهرام ناظری در آلبوم «صدای سخن عشق» از ماندگارترین آثار این گروه است. «آیین مستان» و «ثنای علی» نیز از آثار برجستهی سیدخلیل، این عارف عاشق است که شنیدنشان روح و جان را سیراب میکند.
استاد سیدخلیل بر ردیف موسیقی دستگاهی ایران تسلط داشت. او آواز را از مكتب میرزاحسین خادمی، دف را از نادر نادری و تار را از کیخسرو پورناظری آموخته بود. او علاوه بر نوازندگی، تنبور و سهتار نیز میساخت و ساختههای او با مهر شیدا محصول كارگاهِ مشترك او و عبدالرضا رهنما و بعد از سال ۱۳۷۰ در كارگاه شخصیاش با مهر قلندر موجود است.
در سال ۱۳۷۱ سیدخلیل به وصیت احمد عبادی برای شركت در مراسم خاكسپاری او به تهران رفت و دیگر هیچ گاه به شهر خود برنگشت. در اواسط دههی هفتاد سیدخلیل گروه باباطاهر را تشكیل داد. این گروه در اجلاس هنرهای دینی (۱۳۷۵، تهران) برنامهای اجرا كردند كه ویدئوی آن به نام «زمزمهی قلندری» بهنفع خیریهی كهریزك در اختیار علاقهمندان قرار گرفت.
سیدخلیل علاوه بر خوانندگی و تنبورنوازی، تار و سهتارنواز چیرهدستی نیز بود. در سال ۱۳۷۶ به جشنوارهی موسیقی حماسی آمد و زیر بغل استاد درویش امیر حیاتی را گرفت و او را به صحنهی تالار اندیشه آورد تا هنرش را عرضه کند. خودش نیز بخشی از برنامهی مقامهای سوار سوار، سماع رقم چهارم، جلوشاهی و خان امیری را اجرا كرد و زیبایی كارش در آن بود كه ماهور ایلامی و عالی مكان را برای اولین بار عرضه کرد.
عالینژاد پس از چند سال زندگی در تهران، در سال ۱۳۷۹ به قصد شش ماه اقامت به سوئد رفت و بعد از آن برای یك سال دیگر نیز اقامتش را تمدید كرد. در ۲۷ آبان ۱۳۸۰ و در شهر گوتنبرگِ سوئد بود که به دست افراد ناشناس به قتل رسید و خانه و جسم اش به آتش كشیده شد.
یادداشت محسن سبزه پرور