محسن سبزه پرور: پدیدۀ هوش مصنوعی چهرۀ فناوری و علم در یک سال گذشته است. آیا آنچه امروز به نام هوش مصنوعی میشناسیم،امکان این را دارد که روزی به هوشی مشابه هوش انسان بدل شود؟
روندی که از سالها پیش تحقیقات و مطالعات در مورد آن شتاب گرفته بود، در یکی دو سال اخیر به ثمر نشسته و بهخصوص با عمومی شدن دسترسی به محصولات مبتنی بر مدلهای بزرگ زبانی نظیر چتجیپیتی به موضوع اصلی بحثها در حوزههای مختلف بدل شده است.
فارغ از این اشتیاق و هراس افراطی، واقعیت کجا قرار دارد؟ آیا آنچه امروز به نام هوش مصنوعی شناخته میشود و روزبهروز ابزارهای بیشتری از آن وارد دنیای کاربردهای روزانه میشود، توان بدل شدن به چیزی مشابه هوش انسان را دارد؟
این سؤال ساده پاسخ چندان سادهای ندارد. برای اینکه روزی بتوانیم دربارۀ این موضوع اظهارنظر قطعی کنیم، شاید لازم باشد که بتوانیم تعریف درست و دقیقی از «هوش» ارائه دهیم.
واقعیت این است که ما اگرچه بهظاهر مشکلی برای درک مفهوم هوش نداریم اما زمانی که پای تعریف به میان میرسد، با مشکلات جدی مواجه هستیم.
شناخت هوش
گروهی از محققان سعی دارند از زاویۀ دیگری مسئلۀ هوش را بررسی کنند و برای این کار به سراغ مغز رفتهاند تا سعی کنند ویژگیها و عملکردهایی را در آن پیدا کنند که باعث میشود انسان را قادر به بروز تواناییای کند که آن را هوشمندی مینامیم.
به تعبیر دیگر، بررسی این مسئله که وقتی در حال بروز این ویژگیها هستیم، کدام بخشهای مغز ما فعالتر است و چه تفاوتی وجود دارد بین تصمیمگیری در انسان و برخی گونههای سادۀ دیگر، که به اجماع میپذیریم از نظر هوشمندی در سطح ما نیستند. این یکی از گامهایی است که در مسیر درک معمای مغز در حال برداشته شدن است و طبیعتاً تا رسیدن به نتیجۀ نهایی راهی طولانی در پیش است
اما یک فرض بنیانی در پشت نگرانیهای هشداردهندگانِ تبدیلشدن هوش مصنوعی امروز به هوش انسانی و فراتر از آن نهفته است که هنوز دربارۀ آن اطمینانی وجود ندارد. این فرض بنیادی این است که مغز انسان چیزی بیش از یک ماشین قابل شبیهسازی نیست.